شاغول
شاغول می خواهد زبان امید باشد و خوب میداند که ممکن است چه انگهایی به او زده شود! سادهلوح، سطحینگر، خاماندیش، حتی جا دارد او را یک شکست خورده فرض کنند که بخاطر سنگینی حقایق فعلی، چشم به آیندهای ناپیدا دوختهاست و از امکانات حدِاقلی آن زمانِ نیامده استفاده میکند تا بار هستی را تاب بیاورد و دردهای امروز را با خوشیهای دنیای فردا معاوضه کند.