تاریخِ شکست خوردگان، مطرودین، عجیب الخلقهها. ناموجودها، اشباح شهری که هیچکس نمیبیندشان چگونه باید ثبت شود؟ آیا در تاریخ حکومتها که این آمد و آن رفت و یا تاریخ قومنگاری که مردم فلان جا چگونه زیست میکنند، میتوان این موجودات را ثبت کرد؟ پاسخ ما این است که نگارش و خلقِ خود شکستخوردگان و مطرودین، تاریخ نگاری است. عجیبالخلقههایی مثل ساعدی، بیضایی و شاملو توانستند تاریخ خود را ثبت کنند، و این مهمترین ثبت و ضبط تاریخ است: تاریخنگاری عجیبالخلقهها. ما نیز میخواهیم به عنوان شکست خوردگان تاریخ خود را به طور جمعی ثبت کنیم. هر اثری از مطرودین ثبت خودِ خودِ تاریخ است. تاریخنگاری شکستخوردگان
📝 متن و روایت: جاوید معظمی
آنها با تن لرزان لای شاخهها میگشتند. پشت هر پیچشی منتظر نفرینی بودند. چشم از یکدیگر بر نمیداشتند و سخت مراقب بودند که از زنجیرههای خود جا نمانند. اعجاب آن منطقه روحشان را تسخیر کرده بود. رد خون را گم کرده بودند. هیچ چیز آنجا شبیه دالانشان نبود. حشرات از روی پاهایشان عبور میکرد و خونشان را میمکید و انگار همهی قصههای ترسناک کودکیشان زنده شده بود. برخیشان که ترسوتر بودند زیر لب تکرار میکردند «منطقه نفرینی».