مرجع موسیقی سنتی و اصیل ایرانی http://khosousi.com
یاد باد – اجرای خصوصی محمدرضا لطفی، ناصر فرهنگفر و نصرالله شیرینآبادی
بیات ترک و ماهور
سپاس از بهنود عزیز
آن که هلاک من همیخواهد و من سلامتش
هر چه کند ز شاهدی کس نکند ملامتش
باغ تفرجست و بس میوه نمیدهد به کس
جز به نظر نمیرسد سیب درخت قامتش
*******************
نه در مسجد گذارندم که رندی
نه در میخانه کین خمار خام است
میان مسجد و میخانه راهی است
غریبم عاشقم آن ره کدام است
*******************
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
شب تنهاییم در قصد جان بود
خیالش لطفهای بیکران کرد
*******************
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد
با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
دردا که این معما شرح و بیان ندارد
سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن
ای ساروان فروکش کاین ره کران ندارد
چنگ خمیده قامت میخواندت به عشرت
بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد
ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حق او کس این گمان ندارد
احوال گنج قارون کایام داد بر باد
در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد
*******************
روشنی طلعت تو ماه ندارد
پیش تو گل رونق گیاه ندارد
گوشه ابروی توست منزل جانم
خوشتر از این گوشه پادشاه ندارد
تا چه کند با رخ تو دود دل من
آینه دانی که تاب آه ندارد
*******************
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
آن جوان بخت که میزد رقم خیر و قبول
بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد
کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک
رهنمونیم به پای علم داد نکرد
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
نالهها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
*******************
نسیمی کز بن آن کاکل آید
مرا خوشتر ز بوی سنبل آید
چو شو گیرم خیالش را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آید
*******************
پریشان کن سر زلف سیاهت، شانهاش با من
سیه زنجیر گیسو باز کن، دیوانهاش با من
که میگوید که می نتوان زدن بی جام و پیمانه ؟!
شراب از لعل گلگونت بده، پیمانهاش با من
*******************
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شب گرد مبتلا کن
ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن
گر اژدهاست بر ره عشق است چون زمرد
از برق این زمرد هی دفع اژدها کن