آرش ثابتی (مترجم) و محسن حسینی (شاعر) در سری پادکستهای ِ “کلاکت”، دربارهی فیلمهایی که از دیدنشان لذت بردهاند حرف میزنند و در “متافور” از شعرهایی که دوستشان دارند.
آنها برداشتهای ِ شخصی ِ خود را در مدیوم سینما و شعر بهاشتراک میگذارند؛ شعر و سینمایی که به شخصیت فردیشان بسیار کمک کرده است و اینروزها مهمترین قلهها، برای لذت بردن از زندگیشان است.
اینجا خبری از نقد، بهمعنای متداولش، نیست!
جدیدترین قسمت پادکست متافور منتشر شده است:
اپیزودی که ازطریق آن به درون شعری تکاندهنده دربارهی اندوه ِ از دست دادن و بزرگ شدن فرو میرویم.
از طریق عدسی تیزبین ِ این شعر ِ کوتاه، اما تاثیرگذار ِ آندره شرپا، به سفری صمیمی به زندگی ِ پر از ابهام، انزوا و اندوهی که شاعر بعد از تشخیص بیماری پدرش تحمل میکند، برده میشویم. اما قدرت واقعی این شعر در این است که شاعر با مهربانی و فروتنی، آنچنان از تجربهی نوعیاز از دست دادن ِ ناگهانی و برگشتناپذیر برایمان حرف میزند که مدتها مفاهیمی مانند “ناگهانی” و “برگشتناپذیر” از ذهنمان پاک نمیشود.
باور داریم شما هم طنین مشابهی در این شعر کوتاه، اما مهم خواهید یافت.
رخدادنگاری:
رخدادنگاری این اپیزود
۱. آرم استیشن پادکست متافور
۲. شعر ِ “موسمی بدون پاییز” با خوانش منیره عروجی (۰۰:۴۵)
۳. معرفی ِ شاعر و شعر (۰۳:۱۰)
۴. چرا محسن حسینی از خواندن این شعر ِ آندره شرپا لذت برده است و توضیحاتی در مورد شعر (۱۰:۳۵)
۵. چرا آرش ثابتی از خواندن شعر لذت برده است و توضیحاتی در مورد شعر (۱۵:۰۵)
۶. ادامهی حرفهای محسن حسینی دربارهی نمادهای استفادهشده در شعر (۲۰:۰۳)
۷. ادامه صحبتهای آرش ثابتی دربارهی شاعر (۲۴:۱۶)
۸. تقابل حرکت و مرگ (۲۸:۰۸)
۹. پایان متفاوت شعر (۲۹:۳۷)
۱۰. جمعبندی (۳۲:۱۷)
۱۱. شعر ِ “موسمی بدون پاییز” با خوانش نصار مطرقی (۳۶:۲۳)
آرش ثابتی (مترجم) و محسن حسینی (شاعر) در سری پادکستهای ِ “کلاکت”، دربارهی فیلمهایی که از دیدنشان لذت بردهاند حرف میزنند و در “متافور” از شعرهایی که دوستشان دارند.
آنها برداشتهای ِ شخصی ِ خود را در مدیوم سینما و شعر بهاشتراک میگذارند؛ شعر و سینمایی که به شخصیت فردیشان بسیار کمک کرده است و اینروزها مهمترین قلهها، برای لذت بردن از زندگیشان است.
اینجا خبری از نقد، بهمعنای متداولش، نیست!
جدیدترین قسمت پادکست متافور منتشر شده است:
اپیزودی که ازطریق آن به درون شعری تکاندهنده دربارهی اندوه ِ از دست دادن و بزرگ شدن فرو میرویم.
از طریق عدسی تیزبین ِ این شعر ِ کوتاه، اما تاثیرگذار ِ آندره شرپا، به سفری صمیمی به زندگی ِ پر از ابهام، انزوا و اندوهی که شاعر بعد از تشخیص بیماری پدرش تحمل میکند، برده میشویم. اما قدرت واقعی این شعر در این است که شاعر با مهربانی و فروتنی، آنچنان از تجربهی نوعیاز از دست دادن ِ ناگهانی و برگشتناپذیر برایمان حرف میزند که مدتها مفاهیمی مانند “ناگهانی” و “برگشتناپذیر” از ذهنمان پاک نمیشود.
باور داریم شما هم طنین مشابهی در این شعر کوتاه، اما مهم خواهید یافت.
رخدادنگاری:
رخدادنگاری این اپیزود
۱. آرم استیشن پادکست متافور
۲. شعر ِ “موسمی بدون پاییز” با خوانش منیره عروجی (۰۰:۴۵)
۳. معرفی ِ شاعر و شعر (۰۳:۱۰)
۴. چرا محسن حسینی از خواندن این شعر ِ آندره شرپا لذت برده است و توضیحاتی در مورد شعر (۱۰:۳۵)
۵. چرا آرش ثابتی از خواندن شعر لذت برده است و توضیحاتی در مورد شعر (۱۵:۰۵)
۶. ادامهی حرفهای محسن حسینی دربارهی نمادهای استفادهشده در شعر (۲۰:۰۳)
۷. ادامه صحبتهای آرش ثابتی دربارهی شاعر (۲۴:۱۶)
۸. تقابل حرکت و مرگ (۲۸:۰۸)
۹. پایان متفاوت شعر (۲۹:۳۷)
۱۰. جمعبندی (۳۲:۱۷)
۱۱. شعر ِ “موسمی بدون پاییز” با خوانش نصار مطرقی (۳۶:۲۳)