تاریخِ شکست خوردگان، مطرودین، عجیب الخلقهها. ناموجودها، اشباح شهری که هیچکس نمیبیندشان چگونه باید ثبت شود؟ آیا در تاریخ حکومتها که این آمد و آن رفت و یا تاریخ قومنگاری که مردم فلان جا چگونه زیست میکنند، میتوان این موجودات را ثبت کرد؟ پاسخ ما این است که نگارش و خلقِ خود شکستخوردگان و مطرودین، تاریخ نگاری است. عجیبالخلقههایی مثل ساعدی، بیضایی و شاملو توانستند تاریخ خود را ثبت کنند، و این مهمترین ثبت و ضبط تاریخ است: تاریخنگاری عجیبالخلقهها. ما نیز میخواهیم به عنوان شکست خوردگان تاریخ خود را به طور جمعی ثبت کنیم. هر اثری از مطرودین ثبت خودِ خودِ تاریخ است. تاریخنگاری شکستخوردگان
متن و روایت: جاوید معظمی
آفرینش، زندگی میآفریند نه زیبایی. زندگی است که در ادامه زیبایی میآفریند. این فرمول را باید به خاطر بسپاریم. آفرینش در ابتدا زشت است و تهدیدگر چون به نظم و آرامش یورش برده است، اما زندگی به گرمایش نیاز دارد به همین خاطر در ادامه آن را میپالاید و زیبا میکند. آنطور که چشمان ما تنها پس از سالها آن را زیبا مییابد. همین فرمول است که همواره همعصران را از آفرینشگران جدا میکند. تنها در لحظات خاصی از تاریخ است که همعصران همزمان با آفرینشگران میاندیشند، زمانهای که اندیشهای آفرینشگر در سراسر عصر پراکنده شده باشد.