- آخرین نامه
- نویسنده : حمید سلیمی
- صداپیشه : علیرضا آریانفر
سلام. یارو دکتر خوش تیپه گفته به هر کی میرسم نگم سلام، ولی من میگم به شما. شما که هرکی نیسی، سلام.
جات خالی، پریشب باد زد برگ درخت پیره رو ریخت تو حیاط آسایشگاه. یهو دیدیم همه جا شد برگای چروک زرد و نارنجی، خسته خسته. فهمیدیم پاییز شده. پاییز یهو میاد، می دونی که. وقتی میاد که بدونی باهارت رفته واسه همیشه. گفته بودم برات .
این روزا خوبم، یعنی از وقتی فراموشت کردم خوبم. صبح تا شب به دیوار نیگا می کنم به همه چی فکر میکنم غیر تو، شبا هم قرصای آبی میخورم، خوابم نمی بره. راه میرم تو حیاط، با دو تا مورچه رفیق شدیم، تا صبح با هم می گردیم دور حوض خالی، ساکت ساکت. حوض خالی عین قبره، آدم دوس داره بره بخوابه توش، ولی یادمون میاد هیشکی نیس بالا قبرمون گل بذاره، میگیم ولش کن نصفه شبی. چارشب پیشا رفتیم با پرستار قشنگه حرف زدیم، نمره خونه شما رو دادیم گرفت، یه دل سیر صداتو گوش کردیم. صدات رو پیغامگیر عین قدیما مهربونه، همونجوری که میگفتی انقد منو نخندون دیوونه. یادته؟ یادت رفته از بس نبودیم.
عکساتو دیدم دلبر. با یارو جدیدیه، تو سفید پوشیدی اون سیاه، چه به هم میاین. چقد هم قشنگ خندیده بودی براش، یه جوری نیگاش کرده بودی انگار که اون تو باشه و تو من. همون شکلیه که دوس داشتی همیشه. قشنگه، دوسش دارم. یعنی هر کی رو تو دوس داری منم دوس دارم.
این نامه آخرمه واسه تو. باس جمع کنیم بریم از این آسایشگاه، دکتر گفته روزا میتونی بری کار کنی، شبا بیای همینجا بخوابی. خیلی بهترم. توئم دیگه نترس ، من نمیام داد بزنم سرت، نمیامَم دورت بگردم، نمیام اونقد بخندونمت که ضعف کنی، نمیام بشینم بغل دستت تو ماشینت و سر هر پیچ ماچت کنم، نمیام برات شعر بخونم شبا، نمیام اونقد بگم میشه دلبرانه بنگری که کلافه شی، نمیام بمونم کنارت و شب تا صبح نیگات کنم بس که ماهی وقتی خوابی. نه. میرم گم و گور میشم، ته مهای شهر. جدیدیه از من بهتره، میدونم. دیدم تو عکسا. ببخش اگه نبودم اونی که میخواستی، دوس داشتم باشم، بلد نبودم. توئم دیگه فکر من نباش، غصه نخور، نیا از پشت میله های آسایشگاه یواشکی نیگام کن.
خوبم. خیال کن دیوونه یه شب خوابید تو حوض خالی، مورچه ها خاک ریختن روش، کلاغ واسش مرثیه خوند، برف اومد. همه یادشون رفته من رو، تو هم بخند و بگذر و فراموش کن که دنیا محل گذره.
حالا که تموم شده بذار این خط آخر نامه بگم برات، می ارزید. اون روزا به این شبا می ارزید. گفتم که بدونی پشیمون نیسم. فقط دیگه نیسم، خستم، میخوام چارتا پاییز بخوابم. همه میگن آبروم رفته، منم میخندم ومیگم همینه آبرو...
خدافس./
#حمیدسلیمی
با مهر و احترام، تقدیم به نابغه های رادیو چهرازی
جات خالی، پریشب باد زد برگ درخت پیره رو ریخت تو حیاط آسایشگاه. یهو دیدیم همه جا شد برگای چروک زرد و نارنجی، خسته خسته. فهمیدیم پاییز شده. پاییز یهو میاد، می دونی که. وقتی میاد که بدونی باهارت رفته واسه همیشه. گفته بودم برات .
این روزا خوبم، یعنی از وقتی فراموشت کردم خوبم. صبح تا شب به دیوار نیگا می کنم به همه چی فکر میکنم غیر تو، شبا هم قرصای آبی میخورم، خوابم نمی بره. راه میرم تو حیاط، با دو تا مورچه رفیق شدیم، تا صبح با هم می گردیم دور حوض خالی، ساکت ساکت. حوض خالی عین قبره، آدم دوس داره بره بخوابه توش، ولی یادمون میاد هیشکی نیس بالا قبرمون گل بذاره، میگیم ولش کن نصفه شبی. چارشب پیشا رفتیم با پرستار قشنگه حرف زدیم، نمره خونه شما رو دادیم گرفت، یه دل سیر صداتو گوش کردیم. صدات رو پیغامگیر عین قدیما مهربونه، همونجوری که میگفتی انقد منو نخندون دیوونه. یادته؟ یادت رفته از بس نبودیم.
عکساتو دیدم دلبر. با یارو جدیدیه، تو سفید پوشیدی اون سیاه، چه به هم میاین. چقد هم قشنگ خندیده بودی براش، یه جوری نیگاش کرده بودی انگار که اون تو باشه و تو من. همون شکلیه که دوس داشتی همیشه. قشنگه، دوسش دارم. یعنی هر کی رو تو دوس داری منم دوس دارم.
این نامه آخرمه واسه تو. باس جمع کنیم بریم از این آسایشگاه، دکتر گفته روزا میتونی بری کار کنی، شبا بیای همینجا بخوابی. خیلی بهترم. توئم دیگه نترس ، من نمیام داد بزنم سرت، نمیامَم دورت بگردم، نمیام اونقد بخندونمت که ضعف کنی، نمیام بشینم بغل دستت تو ماشینت و سر هر پیچ ماچت کنم، نمیام برات شعر بخونم شبا، نمیام اونقد بگم میشه دلبرانه بنگری که کلافه شی، نمیام بمونم کنارت و شب تا صبح نیگات کنم بس که ماهی وقتی خوابی. نه. میرم گم و گور میشم، ته مهای شهر. جدیدیه از من بهتره، میدونم. دیدم تو عکسا. ببخش اگه نبودم اونی که میخواستی، دوس داشتم باشم، بلد نبودم. توئم دیگه فکر من نباش، غصه نخور، نیا از پشت میله های آسایشگاه یواشکی نیگام کن.
خوبم. خیال کن دیوونه یه شب خوابید تو حوض خالی، مورچه ها خاک ریختن روش، کلاغ واسش مرثیه خوند، برف اومد. همه یادشون رفته من رو، تو هم بخند و بگذر و فراموش کن که دنیا محل گذره.
حالا که تموم شده بذار این خط آخر نامه بگم برات، می ارزید. اون روزا به این شبا می ارزید. گفتم که بدونی پشیمون نیسم. فقط دیگه نیسم، خستم، میخوام چارتا پاییز بخوابم. همه میگن آبروم رفته، منم میخندم ومیگم همینه آبرو...
خدافس./
#حمیدسلیمی
با مهر و احترام، تقدیم به نابغه های رادیو چهرازی
نمیدونم دیوونم منم وقتی گوشتون میدم سینم میشه صد تن لامصپ.بهرحال دمتون گرم خراباتیهای عاقل
سلام
اره،ماهم بهش گفتیم با خنده خوشگلتره ولی خب..
همیشه که نمیشه بارون بیاد و زیر بارون وچتر گرمای عشق روحس کرد،بعضی وقتها باید زمستون باشه وسرد….ازپشت پنجره بیرونو نگاه کرد وحسرت خورد…
ـدمتون گرم و سر تون خوش
الان نه ها الانو نمیگم
این حرفا مال بعدناس که نیستی
بعدنا که تنهام…
👌
میدونم دلبر میدونم که بودن تو به نبودنت ختم میشه
ولی خب
من چشامو بستم تا بتونم بازم ببینمت …
چرا متن با پادکست یکی نیست؟
دارم خفه میشم
خراب حالی ام خوش نیست
کاش قدرتو میدونستم محمد
#ف.ن
بعد دوازده سال زندگی ازهم جدا شدیم، آره مقصر بودم، خیانت کردم، بد کردم، پشیمونم کاش اون روزا دوباره برمیگشت، کاش از نو شروع میکردیم، کاش این فرصت به من داده میشد
چقدر شبیه منه چیزهایی که میگی ،بعد از ۱۸ سال جدا شدیم ،خیانت کرد ،یک بار نه ،دو بار ،دلم خیلی شکست … نمیشه دیگه ،دیگه هیچی مثل قبل نمیشه
عشق و دوس داشتن تکرار نشدنی ترین چیز تو این دنیاست…ولی بعضی وقتا باید گذشت از ادمی ک تورو نمیخاد…زورکی ک نیست…
تنهایی انتخاب نیست تحمیلیه…عاشقی سخته…دوست بداریم همدیگه رو….مهربانی کنیم.
کسی اسم موسیقی بیکلام پادکست رو میدونه ؟؟
شما باید پادکستای زیادی رو گوش داده باشید ، من خیلی قبل یه پادکست گوش دادم ، که توش یه دختر با یه روانشناس حرف میزد ، و بهش راجب گربه ای میگفت که دم نداشت و همه یجوری بهش نگاه میکردن ، خیلی دنبالش گشتم ، ولی نبود ، کسی ندارتش؟
به وقت جنون
متنش از کی هست؟
حالم حالی ست ک گویا از حبیب داستان بدترم کاش کسی بود ک ماهم تنها نباشیم اخ از تنهایی
راسیت اومدم بهتون بگم با اسم خودتون ولی با صدای خودم متنو پخش میکنم در پیج شخصیم یه بنده خداییم که هیجا نتونست به علاقش برسه الانم اومدم فقط اجازه بگیرم
ممنون
اره سخته ..وقتی ببینی دلبرت جلو چشته و تو نمی تونی کاری بکنی سخته..
حبیب داستانی که با شنیدن اسمش هم لبخند میاد رو لبم
اولش که گوشش دادم چهرازی رو گفتم بی معنیه به خودم اومدم دیدم بعد از چندسال تقریبا هر روز گوشش کردم
نفهمیدیم کی هستن صاحب های این اثر اما باید تشکر کنم واسه این همه استعداد
که چه تو روزای بد چه خوب مثل یه رفیق صداشون تو مغزمون بود
امشب ، قراره من برم و دلم میخواست وصیت نامه رو گوش بدم و بعد برم 🙂
درست و غلط ، حال خوش برای همه بشه و لطفا عاشق بشید ولی وفادار براتون عشق دوطرفه و رسیدن میخوام خدام
ممنون از مقاله خوبتون
ایکاش چرازیها اپیزودهای بیشتری داشت من واقعا واقعا عاشع چهرازی هستم و وقتایی که حال دلم خوب نیست فقط همینه که آرومم میکنه