سلام اسم من مسافره و با شما تو بود و نبود قراره سراغ موضوعاتی بریم که یا کمتر در موردشون صحبت شده یا کلا کسی سراغش نرفته
از علم و فناوری گرفته تا هنر، ادبیات، تاریخ، روانشناسی و حتی مسائل اجتماعی و محیطزیست، هرچه که به نظر میاید موضوع جذاب و مفیدی باشه و ما در کنار هم قرار اونها رو بررسی کنیم.
و از شما خواهشم اینه نگاه کاملا منتقدانه نسبت به بود و نبود داشته باشین و هر جا که لازم دونستین نظرات و انتقادات و پیشنهاداتتون رو با من در میون بگذارین.
تو این اپیزود ماجرا از جایی آغاز میشه که بعد از نبرد کوناکسا، مزدوران یونانی تصور کردند که پیروز شدند. اما وقتی که به اردوگاه برگشتند، متوجه شدند کوروش، شاهزاده ایرانی که آنها رو استخدام کرده بود، تو نبرد کشته شده. ارتشش از هم فروپاشیده و نیروهای وفادار به اردشیردوم هم اردوگاه یونانیان رو غارت کردهاند. حالا، یونانیها در قلمرو دشمن، بدون غذا و با منابع اندک، تنها موندند.
شرایط آنقدر دشوار شده بود که یونانیها ناچار به کشتن حیوانات بارکش خودشون برای تامین غذا شدند. حتی تیرهای شلیکشده توسط ایرانیها را جمعآوری کرده و از چوبشون بهعنوان سوخت استفاده میکردند.
توی روزگاری که صلح به یه مو بنده این اپیزود گوش جونتون.
مسافر.
اینستاگرام برای ارتباط بین من و تو.
Instagram: @Boodonaboodpodcast
2 Comments
باسلام. بیانیه شاه شاهان خیلی رویایی بود فقط . از اونجایی که شما برده داری را رسمی در عهد بعد از هخامنشی گفتید و در اینجا میبینیم که کوروش میخواد این بلای جانسوز جهانی را ریشه کن کند مفهومی که برای هخامنشیان و مملکت هخامنشی کم رنگ بوده. میدونید آخه عرف مملکت و باورهادر کشورها مربوط به مردم یک کشور هست و شاه و رهبر نقش کمی در تعیین اونها داره. بنظرم تطبیق بدین اپیزودها رو
درود ممنون از نظرتون و همراهیتون