قسمت چهارم: نسل سوخته
سال هفتاد و چهار پشت لب مان سبیل درآمده بود. همه هم سن ها را می گویم، چون دخترها هم آن زمان سبیل داشتند. رویای مان رفتن به دانشگاه بود. آنهایی که از آن بهشت برگشته بودند، حرفهایی می زدند که باورش سخت بود. نسل ما خوب یادشان است که مثلا دبیرستان های دخترانه را چند دقیقه زودتر از دبیرستان های پسرانه تعطیل می کردند که یک وقت پنبه و آتش وسط خیابان با هم روبرو نشوند و خاورمیانه گر نگیرد.