tpod
parallax background
 
از اول اينجوري نبود. راديو رو توي جمع گوش مي كردن. همه دوره هم جمع مي شدن، يك زن چاي ميذاشت، يه مرد راديو رو روشن مي كرد، و بچه ها آروم مي نشستن. اما رفته رفته همه چيز عوض شد. بچه ها يكي يكي رفتن. يك زن قهر كرد و يك مرد تنها موند. حالا يه مرد بود كه چاي ميذاشت. يه مرد بود كه راديو رو روشن مي كرد و گوش مي داد. رادیو حالشو درك مي كرد. خيلي آروم و كم صدا، گاهي براش آهنگ ميذاشت و گاهی شعر مي خوند. ميگن راديو همدم آدماي تنهاست. درست مثل چای.

دوتامیم

  • چوچای

    اپیزود 1 - می خوانمت ز حفظ، می نوشمت چوچای
  • چوچای

    اپیزود 2 - می خوانمت ز حفظ، می نوشمت چوچای
  • چوچای

    اپیزود 3 - می خوانمت ز حفظ، می نوشمت چوچای
  • چوچای

    اپیزود 4 - می خوانمت ز حفظ، می نوشمت چوچای
  • چوچای

    اپیزود 5 - می خوانمت ز حفظ، می نوشمت چوچای
  • چوچای

    اپیزود 6- این قسمت با احترام تقدیم می شود به مردم داغدار کرمانشاه